سوسياليسم Socialisme =; مسلكي است كه هدفش ايجاد و برپا كردن دسته جمعي جامعه است به نفع مردم به وسيله مالكيت دولت نسبت به كليه وسايل توليدي اعم از صنعت و وسايل حمل ونقل و غيره. كنترل آنهااز طرف دولت است.
شووينيسم Chauvnisme =; ملت بازي، وطن بازي، افراط و مبالغه كوركورانه در ميهن پرستي.
فابيانيسم Fabianisme =; نام مسلك سياسي يك سازمان سوسياليستي در انگلستان است. اينها سعي كردند كه سوسياليسم را در طبقه متوسط معمول سازند.
فاشيست Fachiste =; اين اصطلاح از كلمه فاشيسمو كه به عنوان شعار قدرت در روم قديم بود گرفته شده و به معني آشوب طلب و هرج و مرج طلب است.
فاشيسم Fachisme =; اين مسلك، در زمان حكومت موسوليني احياء شد. شيوه اي در سياست است كه هرج و مرج و آشوب طلبند.
فئودال Feodal =; كسي است كه املاك زيادي داشته باشد و بر رعاياي خود حكومت كند.
فئوداليته Feodalite =; ملوك الطوايفي، نوعي تجزيه حكومت در كشورهاي قرون وسطي كه اشراف و مالكين بزرگ هركدام بر قسمت تحت نفوذ خود در كشوري حكومت كرده و هميشه با هم درحال جنگ و ستيز بوده اند.
فئوداليسم Feodalisme =; نوعي حكومت هاي مجزا از هم و ملوك الطوايفي در قرون ميانه. امروز به كشورهايي اطلاق مي شود كه عده اي از اشراف و مالكين، ملاك باشند.
فاكسيون Faction =; به معني حزب است.
فاكسيوناليسم Factionalisme =; اين واژه را جورج واشنگتن رايج كرد و به معني حزب پرستي است.
فاناتيسم Fanatisme =; فاناتيسم يا فاناتيكيسم Fanaticisme به معناي اعتقاد تعصب آميز و تابع تعصب است، از هر نوع كه باشد چه سياسي، چه مذهبي، چه اخلاقي.
فدرال Federal =; همگرايي، اتحاد.
فدراسيون Federation =; اتحاديه چندين حكومت مستقل كه به صورت دولت متحد درآيند. همگرايي و اتحاد چند دسته از مردم.
فدراليسم Federalisme =; شيوه اي در حكومت و سياست كه به موجب آن بايستي مملكت از اتحاد ايالات مستقل تشكيل شود.
فراكسيون Fraction =; گروهي همفكر و هم رأي از يك جمعيت يا يك حزب.