دسته
فیدها
آدرس جديد نويد رهايي در تبيان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 758197
تعداد نوشته ها : 562
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
GraphistThem226

براي اولين بار در اسفند ماه 1363 بود كه سازمان مجاهدين بطور علني از طلاق و جدايي مريم عضدانلو و مهدي ابريشم چي و سپس ازدواج  فوري مريم عضدانلو با مسعود رجوي  تحت عنوان  باصطلاح ”انقلاب ايدئولوژيك" ياد كرد.

البته پروسه شكل گيري آن  چند ماه قبل از اين تاريخ  با انتصاب مريم عضدانلو به عنوان هم رديف مسئول اول سازمان مجاهدين و ارتقا يك شبه تشكيلاتي وي از سوي مسعود رجوي آغاز شد .

مريم عضدانلو قبل از اين مرحله با رده معاون مركزيت به عنوان منشي و مسئول دفتر  رجوي كار مي كرد.

بعد از اين مرحله اين تضاد يا بهانه مطرح شد كه نا محرم بودن رجوي و مريم عضدانلو با يكديگر مانعي! بر سرپيشرفت كارهاي سازمان مي باشد.

دفتر سياسي سازمان مجاهدين در توجيه اين بهانه و ضرورت طلاق مريم عضدانلو از مهدي ابريشم چي و ازدواج ايشان با رهبرعقيدتي و پيشواي مذهبي سازمان  يعني رجوي، در اطلاعيه 19 اسفند 1363 آورده است:

" ما در رآس رهبري خود و صرفا در همين نقطه خواستار يگانگي هر چه بيشتر و نا مشروط طرفين و منجمله يگانگي خانوادگي آنها بوديم و به هيچ وجه نميتوانستيم و نمي بايد كمترين دوگانگي يا مشروط بودن اين رهبري را به غير آن پذيرا شويم.

 

بعد از چند سال و بدنبال شكست استراتژيكي ارتش آزاديبخش  در عمليات باصطلاح فروغ جاويدان رجوي در  مرداد ماه سال 1367، و كشته شدن بيش از 1400 نفر از اعضاي سازمان، آقاي رجوي   براي خنثي كردن سوالات و انتقادات استراتژيكي اعضا و مسئولين سازمان به ياد مرحله بعدي انقلاب ايدئولوژيك افتاد.

جالب است يادآوري كنم كه  قبل از بحث طلاق هاي اجباري، رجوي ابتدا خط ازدواج هاي اجباري را مطرح كرد و زنان و مرداني  كه همسران خود را به تازگي در عمليات" دروغ جاويدان" از دست داده بودند مجبور به ازدواج هاي اجباري با يكديگر كرد، اما چرا؟

بخاطر اينكه تا مرگ همسران خود را در عمليات" دروغ جاويدان" فراموش كنند و جاي خالي آنان را احساس نكنند و اينكه سوالات سياسي و استراتژيكي و ريشه يابي علل شكست نظامي، استراتژيك " دروغ جاويدان" در ذهن آنان شكل نگيرد و يا پر رنگ نشود.

و درست يك سال بعد از خط ازدواج هاي اجباري ، رجوي در جهتي  ديگر خط طلاق هاي اجباري! را تحت عنوان مرحله بعدي انقلاب ايدئولوژيك مطرح نمود.

بنابراين رجوي در 28 مهر ماه 1368 در اطلاعيه اي مريم غضدانلو( رجوي) را مجددا از موضع هم رديف مسئول اول سازمان به موضع مسئول اول سازمان مجاهدين ارتقا داد و از طرف ديگر،  خودش را نيز از موضع مسئول اول سازمان مجاهدين به رهبر معصوم و جانشين امام زمان و يا خود امام زمان ارتقا داد.

در اين مقطع تمام كارهاي اجرايي سازمان در عراق به حالت تعطيل يا نيمه تعطيل در آمد و نشست ها و بحث هاي طلاق اعضا و مسئولين سازمان از همسرانشان در لايه ها و سطوح مختلف تشكيلاتي آغاز شد.

در اين نشست ها رجوي رسما عضويت كليه اعضا را لغو!؟ و شرط عضويت جديد در سازمان مجاهدين را طلاق زنان از شوهرانشان و برعكس اعلام نمود.

رجوي براي توجيه طلاق و باصطلاح انقلاب ايدئولوژيك، در نشست هايي كه ابتدا اختصاص به لايه هاي بالايي سازمان داشت مثل هميشه انحصار طلبانه خود را تنها مبارز واقعي در صحنه سياسي ايران علِيه رژيم جمهوري اسلامي معرفي ميكرد و بقيه شخصيت ها و سازمان ها واحزاب سياسي را به عنوان مزدور و آلت دست استبداد و رژيم جمهوري اسلامي جا مي انداخت،  و راه حل هاي ديگر مبارزه با رژيم جمهوري اسلامي را نفي و تنها راه مبارزه با رژيم جمهورِي اسلامي را انحصارطلبانه،  راه حل مبارزه مسلحانه عنوان مي نمود.

  بنابراين  براي اعضا و مسئولين سازمان كه در فضاي بسته، و عدم دسترسي به  اخبار و اطلاعات و خود سانسوري كامل  قرار داشتند، استراتژي مبارزاتي ديگري  در صحنه سياسي ايران بجز مبارزه مسلحانه باقي نمي ماند، يا اگر مي ماند ترس از زندان و مارك خوردن و بريده و مزدور معرفي شدن،  فرد را به سكوت و خود سانسوري مي كشاند.

رجوي مبارزه را به دوسر يك قطب  تشبيه ميكرد و مي گفت:

" در يك سر قطب  خميني قرار دارد كه  مظهر شقاوت و بيرحمي و.......مي باشد و در سر ديگر آن مجاهدين (در واقع خود آقاي رجوي) كه مظهر عطوفت، رحمت، ومهرباني (زندان و زندان ساز و مهرباني!؟) قرار دارند وهيچ فرد ونيرو و جريان  سياسي نمي تواند خارج از اين دو نقطه حضور داشته باشد، يا بايد با خميني باشد يا با مجاهدين ( رجوي)"

بنابربراستدلال  آقاي رجوي تمام نيرو هاي حاضر  در صحنه سياسي ايران كه تاكتيك و استراتژي جدا از استراتژي مجاهدين را براي مبارزه با رژيم جمهوري اسلامي بر ميگزينند، و يا به سازمان مجاهدين انتقاد تاكتيكي واستراتژيكي دارند،  خود به خود واتوماتيك به سمت رژيم جمهوري اسلامي مي روند، به زبان روشن تر آقاي رجوي مي گفت،  يا بايد با من باشي و هرخط سياسي  و تشكيلاتي ( در اين مرحله بحث طلاق) و استراتژيكي  كه من ميگويم بپذيري و  يا در صف رژيم جمهوري اسلامي هستي.

 وقتي  اين قسمت بحث به عنوان پايه بحث بخوبي در ذهن افراد مي نشست و راه حل هاي ديگر مبارزاتي،  به جزاستراتژي  سازمان مجاهدين در ذهن اعضا و مسئولين سازمان پاك ميشد، آقاي رجوي قسمت دوم بحث را آغاز مي كرد، و مي گفت:

" در اين مرحله از تاريخ، تضاد انسان بطور عام و مجاهدين بطور خاص ايدئولوژي وغول جنسيت مي باشد كه در مسائل وروابط جنسي متبلور ميشود، و سيستم هاي سرمايه داري در آمريكا واروپا  زادگاه و ترويج دهنده فرهنگ جنسي و ايدئولوژي جنسيت ميباشند وهمه زنان ومردان بطور عام وزنان ومردان مجاهدين  بطور خاص بايد براي يك دوره تاريخي از روابط زناشويي دست بردارند تا نگاه استثماري!!آنان به جنس مخالف از بين برود، و طلاق علي الدوام  اولين گام براي مبارزه با ايدئولوژي جنسيت و مظاهر فرهنگي غرب و ايدئولوژي سرمايه داري مي باشد و همه بايد همان كاري را كنند كه مريم رهايي!! در سال 1364 انجام داده است ".

البته پيش زمينه  بحث بالا، آيات قرآن و روايات مذهبي مثل داستان حضرت خضر و موسي و.... نيز بود، البته  در اين بحث ها، هيچ اشاره اي به ازدواج هاي متعدد  حضرت محمد كه در تناقض آشكار با تئوري  طلاق و انقلاب ايدئولوژيك نميشد.

محمد حسين سبحاني

ادامه دارد...


دسته ها : طلاق
يکشنبه 3 7 1390 9:11
X