دسته
فیدها
آدرس جديد نويد رهايي در تبيان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 758181
تعداد نوشته ها : 562
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
GraphistThem226

از غائله 18تير تا لايه‌هاي حضور آمريكايي‌ها در فتنه 88

18 تير سال 1378 غائله اي كه 12 سال پيش طي دو سه روزي ، چند خيابان اطراف ميدان انقلاب و كوي دانشگاه را به آشوب كشيد.

  به گزارش مشرق، اين هرج و مرج محدود به چند خيابان ، با وجود تمام بازيگران داخلي و بازيگرداناني خارجي با ساخت بلوايي در تاريكي و آتش زدن چند حلقه لاستيك و بلند شدن دود و غبار گرچه يك نطفه برنامه ريزي شده براي 10 سال آينده يعني فتنه 88 بود اما با حضور حماسي مردم ايران اسلامي در 23 تيرماه 1378 تبديل به شكستي تلخ براي بدخواهان ايران اسلامي شد.

 حماسه اي كه با عظمت و شكوهي بيشتر در 9 دي ماه تكرار شد تا فتنه پيچيده و برنامه ريزي شده تر 88 نيز با تجلي بصيرت و آگاهي مردم تبديل شكستي سنگين براي ضد انقلاب شود.

 به گزارش باشگاه خبرنگاران بنابر مستندات 88 افراد بلند پايه اي در كاخ سفيد پشت اين التهاب چند روزه ، چند خيابان تهران بودند يكي از اين افراد «ريچارد پرل » است كه فردي يهودي الاصل آمريكايي و سناتوري كهنه كار مي باشد. پرل 18-17 سال عضو كميته دفاعي آمريكا و معاون وزير دفاع ريگان بوده است و به قدري خود را مديون رئيس جمهور يانكي ها مي دانست كه نام سگش را نيز ريگان ناميده است.

 وي از چهره هاي ضد ايراني محض است كه در دوره رياست جمهوري ريگان در جنگ ايران و عراق با سنگ تمام گذاشتن براي صدام حسين ، سلاح هاي شركت سولنام اسرائيل را در اختيار ديكتاتور عراق قرار داد.

 اما سالها بعد در زمان جورج بوش وقتي تاريخ مصرف صدام رو به انقضا رفت ريچارد پرل جزو كساني بود كه سناريوي حمله و اشغال عراق توسط آمريكايي ها را طراحي كرد و صدها هزار عراقي و ده ها آمريكايي را به كام مرگ كشاند.

 مادران عراقي شايد او را نديدند اما مادر يك سرباز آمريكايي در ديدار با وي انتقاد خود را چنين ابراز داشته است: «شما بچه هاي ما را كشتيد ، مي فهمي وقتي تنها پسرت بميرد يعني چه؟» ريچارد پرل در طول سالها جنگيدن ، خوب فهميده بود كه با ايران نمي توان جنگ نظامي داشت لذا در پاسخ به سوال اميرعباس فخرآور مبني بر اينكه قصد جنگ به ايران دارند يا خير گفت: «ايران عراق نيست كه بتوان مانند صدام خيلي زود از پاي در بيايد حمله نظامي به ايران يعني شكست محض و هزينه هاي جبران ناپذير ،‌سقوط ايران بايد از روش هاي نرم و متفاوت ديگري پيش برود. شايد واژه نفوذ بهترين واژه باشد كه البته در زمان اصلاحات هم فرصتهاي مناسبي به وجود آمد مثل ماجراي 18 تير كه مقدمات طراحي براي تغيير حكومت ايران زده شد.» حالا بعد از تجربه عراق و غائله 18 تير مي توان به لايه هاي حضور آمريكايي هاي در فتنه 88 نيز در بين صحبتهاي ريچارد پرل پي برد و بايد ديد كي و كجا و چه كساني از آمريكايي ها اعترافات جديدي را از فتنه 88 را رو مي كنند.

 ريچارد پرل اين بازيگردان خارجي غائله 18 تير از روزها پيش از آشوب خياباني 18 تير با بازيگران داخلي آن در ارتباط بوده است. پياده نظاماني مانند منوچهر محمدي كه اصلاً دانشجو نبودند و بايد در بين دانشجويان نفوذ پيدا مي كردند.

 منوچهر محمدي در سخنراني در جمع ضد انقلاب در خرداد سال 1378 با وجوديكه هيچ مدركي دال به دانشجو بودن وي در هيچ دانشگاهي وجود نداشت بارها به دروغ به دانشجو بودن خود تاكيد كرده و بيان داشته است :«حكومتي غيرمذهبي بايد در كشور سركار بيايد ، بنده در بين دانشجويان هستم و سازمان دانشجويي را به عنوان يك سازمان غيرمذهبي اداره مي كنم و به دليل بودن با دانشجويان به خواسته هاي آنها واقف هستم و البته بعدها بوش نيز از دروغ هاي محمدي تقدير شاياني كرد. از جمله افراد تاثيرگذار در غائله 18 تير محمد سازگارا بود كه بايد در مطبوعات وظايف غرب را انجام مي داد و همچنين احمد باطبي كه با حمايت آمريكا از ايران فرار كرد و به اردوگاه اشرف رفت تا كاخ سفيد سردرآورد.

 باطبي خود اذعان داشته است پيراهن خون آلودي كه در عكس معروف وي مشهود است در خانه به رنگ آغشته كرده تا نماد دورغين براي آشوب بسازد و اين عكس طبق يك برنامه ريزي از پيش هماهنگ شده توسط يك عكاس گرفته شد تا در ابعاد وسيع در روزنامه هاي زنجيره اي منتشر شود. ناگفته نماند بسياري از حاميان و دست اندركاران اين روزنامه هاي زنجيره اي ، 10 سال بعد هم آتش بيار فتنه 88 شدند و پيراهن خوني تير 78 سالها بعد به پروژه كشته سازي ها تبديل گشت تا باطبي با نام كشته هاي دروغين در ميان ضد انقلاب سخنراني كند و اينگونه ماموريت جديدش را انجام دهد. از ديگر مهره هاي 18 تير اكبر گنجي است كه خود را تئوريسين اين غائله مي داند هرچند اين آقاي تئوريسين ، بعدها همقطار فاصله ها در فتنه شد ،

 آنچنان كه تصاوير او در كنار گوگوش لس آنجلسي بارها در رسانه هاي خبري انعكاس يافت. همچنين فاطمه حقيقت جو هم از بازيگراني بود كه در مجلس آن روزها ، نقش حلقه رابط را بين اجزاي اصلي غائله بازي كرد. از ديگر بازيگران 18 تير علي اكبر موسوي خوئيني ها است كه با تلاش و پافشاري يكي ا ز سران فتنه 88 توانست از ايران بگريزد.

  علي افشاري و اميرعباس فخرآور هم جزو كساني بودند كه فرامين كاخ سفيد را در اطراف خيابانهاي كوي دانشگاه در تيرماه 78 پياده كرده اند. فخرآور قبل از فراردر يكي از كافي شاپ اي تهران در حاليكه اقدام به عضوگيري ميان ضد انقلاب مي كرد به نقش حمايتي رسانه هاي غربي اعتراف كرده است. وي در آن كافي شاپ گفته است: «الان به مرحله سازماندهي رسيده ايم و شبكه هاي راديويي و تلويزيوني درست در اختيار ما هستند حتي از ما برنامه هاي مستقل خواسته اند.» به غير از اين برنامه دادن و دستورالعمل گرفتن قبل از غائله ، كاخ سفيد در روز آشوب هم مستقيماً با پياده نظامش كه در كف خيابان بود در تماس بوده است.

  فخرآور در اين باره اذعان داشته است در ايران با پرل در ارتباط بوده و روز 18 تير با وي گفتگويي از طريق تلفن همراه برقرار كرده است. در همين راستا روزنامه هاي زنجيره اي هم وظيفه داشتند موازي با آمريكايي ها با ايجادجريان سازي مصنوعي ، حفره هاي اطلاعاتي ايجاد كنند و با مشغول كردن سيستم امنيتي كشور ، مانع از تمركز دستگاهها به اين مراودات شوند. تمامي اين چهره ها براي ايجاد التهاب در خيابانهاي تهران توجيه شده بودند و شايد دور نباشد زماني كه شخصي كه بين اين افراد نفوذ داشته است به تهران بيايد و مانند سردار مدحي از جزئيات دستورات آمريكايي ها براي غائله 12 سال پيش بگويد.

  اميرعباس فخرآور مهره فعالي بود كه آمريكايي ها او را براي بلواي 72 ساعته در نظر گرفته بودند كسي كه به عنوان قهرمان مردمي از سوي آمريكا معرفي مي شد ولي حتي برادر خود را براي پررنگ كردن نقشش قرباني كرد. آرش فخرآور در سال 78 تنها 14 سال داشت كه به تحريك و اجبار اميرعباس ، براي شلوغ تر كردن خيابانهاي اطراف انقلاب به كوي دانشگاه مي رود.

 وي با اشاره به وقايع 18 تير به خبرنگار ما گفته است: فعاليتهاي خانواده كل به خاطر برادرش بوده است و آنها علاقه اي به فعاليتهاي به اصطلاح سياسي نداشتند. پس از گريز فخرآور از ايران آمريكايي ها تصميم مي گيرند تا از وي به نحوي ديگر استفاده كنند بنابراين ريچارد پرل شخصاً مامور اين پرونده مي شود و مسئوليت اين امر را در دست مي گيرد. و در 29 آوريل 2006 در خيابان مقدين دبي با فخرآور ملاقات مي كند.

 خود پرل در اين باره مي گويد: «به دبي آمديم كه مرد جواني به نام اميرعباس فخرآور كه از ايران فرار كرده است را ملاقات كنيم» پرل آمده بود تا فخرآور را براي ماموريت جديد آمريكايي اش توجيه كند تا وي خارج از مرزهاي ايران سرباز آمريكايي عليه كشور خود شود. بازخواني وقايع 12 سال گذشته اين نكته را آشكار ميكند كه مهره سنگيني مثل پرل و بعدها خود بوش با يك عنصر دون پايه مانند فخرآور ديدار مي كنند ولي حالا آمريكايي ها ديدار مدحي با كلينتون را تكذيب كرده و آن را دور از واقعيت عنوان مي كنند.

  آمريكايي ها طي يك نمايش تبليغاتي فخرآور را به سناي آمريكا بردند و وي در يك نطق از پيش تعيين شده گفت: «اما قبل از هر چيز بيشتر به موبايل ، دوربين ، كامپيوتر ، دستگاه چاپ ، سايت و مهمتر از همه راديو و تلويزيون قدرتمند احتياج داريم.» اين گفته ها به راحتي بيانگر اهميت ارتباط گيري در نگاه ضدانقلاب در فتنه انگيزي عليه كشور مي باشد و اين راديوتلويزيونهاي مورد تقاضاي فخرآور به خوبي در اختيار ضد انقلاب قرار گرفتند تا اوج فعاليتشان را در جريان فتنه 88 در تحريك اغتشاشگران شاهد باشيم. شخصيت ضد ايراني ديگري كه در 18 تير تاثيرگذار بود مايكل لدين يهودي و نئومحافظه كار آمريكايي و جز فعال «امريكن انترپرايز» است كه به عنوان يك عنصر ضد ايراني شناخته مي شود پاي همه مطالبي كه لدين مي نويسد يك جمله معروف دارد « لطفاً زودتر به ايران حمله كنيد»

 وي در راستاي همان سناريو چتر حمايتش را روي سر فخرآور گسترانيد تا عده اي در داخل باز فريب آمريكا را بخورند. لدين در مراسمي كه از فخرآور تجليل مي شود وي را به عنوان شخصي كه سختيهاي زيادي متحمل شده تا به اينجا برسد معرفي مي كند.

  از ديگر وظايف فخرآور جذب نيرو در شهرهاي مختلف بود كه از تلويزيوني به تلويزيون ديگر مي رفت تا حرفهاي آمريكايي ها از حلقوم وي بيرون بيايد و بتواند عده اي را در دور خود جمع كند. در سخنراني هاي وي بارها بر لزوم تحريم نفت ايران براي قطع كردن شاهرگ حياتي جمهوري اسلامي تاكيد شده است اقدامي كه طبيعتاً صداي كاخ سفيد از حنجره فخرآور مي باشد.

از ديگر همكاران فخرآور در وقايع 18 تير مي توان فاطمه حقيقت جو ، محسن مخملباف و همچنين افشاري و باطبي را نام برد كه پاي ثابت تلويزيون سازمان سيا يعني VOA بودند. فاطمه حقيقت جو خود به صراحت هدف سلطنت طلب ها ، منافقين و همه مخالفان نظام را مشترك دانسته است و محسن مخملباف هم بازيگري است كه از ديدارش با واسطه ساركوزي سخن گفته است. شايد در بيان عملكرد فخرآور و اطرافيانش بازخواني گفته هاي تاثيربرانگيز آرش فخرآور ، بازگو كننده گوشه كوچكي از شقاوهاي وي باشد.

  آرش فخرآور ضمن ابراز ناراحتي از وضعيت خود در فرانسه گفته است ، با وعده هاي زيبايي مانند آزادي و احقاق روياهايش از ايران خارج شده است اما با ناهنجاري هاي جامعه و وضعيت بد معيشت روبرو گشته و حتي خيلي از مواقع مكان و غذايي براي امرار و معاش خود نداشته است. اميرعباس فخرآور هم در همين روزهاي كارتون خوابي و گرسنگي برادرش سر به كار خود گرم داشت و همچنان نمايش تبليغاتي اش را دنبال مي كرد. نمايشي كه عشق به آمريكا و اسرائيل را از زبان وي تجلي مي داد وي بارها در سخنراني هايش تاكيد كرده است : «ما عاشق ايالات متحده و عاشق اسرائيل هستيم.»

 هر چند اين حرف ها حتي براي آرش فخرآور هم رنگي نداشت و وي از كنار همان برج ايفل به بن بست دروغ هاي ضد انقلاب رسيد. آرش ، اينگونه از تجربيات تلخ خود در مواجهه با واقعيات اپوزوسيون خارج نشين مي گويد: «افرادي كه من را ترغيب به رفتن خارج كرده بودند و گفته بودند به من افتخار مي كنند وقتي به فرانسه رسيدم مدعي شدند من را نمي شناسند يكي از دلايلي كه باعث شد به حماقت اپوزوسيون خارج نشين پي ببرم وقتي بود كه درباره علت خروج يكي از افراد ناشناخته اپوزوسيون از ايران پرسيدم و پاسخ شنيدم وي آمده تا پادشاه ايران شود!« آرش كه همچنان با برادر خود در ارتباط است در تشريح احوال اين روزهاي اميرعباس ، عليرغم تمام خوش خدمتي هايش به آمريكا مي گويد: در شش ماه اور خروج اميرعباس از ايران امكانات خوبي در اختيار وي قرار دادند اما بعد از مدتي با ظهور افراد جديد به صحنه و بالا آمدن اسمهاي ديگر ، اميرعباس براي آنها تكراري شد ، هرچند برادرم همچنان هم در خدمت آمريكايي هاست.

  آرش كه نمي خواست سرنوشتي مانند برادرش داشته باشد و از طرفي هم ميان تور اطلاعاتي ايران در خارج از كشور قرار گرفته بود جلوي دوربين خودي از باتلاق ضد انقلاب خارج نشين مي گويد: «من در دوماهي كه در فرانسه بودم همه پوچي گفته هاي ضد انقلاب را فهميدم و با خود گفتم اگر همه آدمهاي مبارز خارج نشين چنين طرز فكري دارند كه يكي پيامبر مي شود و دين راه مي اندازد و ديگري دولت موقت درست مي كند نبايد مانند اين ابله ها بيانديشم. من در 19 سالگي متوجه اشتباه خود شدم اما درا ين جا افرادي هستند كه در 65 سالگي هم هنوز نفهميده اند اشتباه مي كنند ،‌هنوز در سر خيال حكومت دارند و به خيال خود دست به مبارزه مي زنند در حاليكه هيچ كس آنها را نمي شناسد.» آرش اكنون به تهران آمده است اگر چه شايد آنها كه گفته اند مدحي در ازمير و مالزي است اين واقعيت را نيز انكار كنند اما مهم اينجاست كه اين مستندات و آبروريزي ها براي ضدانقلاب ،‌از غائله 18 تير اينگونه افشا شده است و حال بايد منتظر بود و ديد دستگاه امنيتي كشورمان كي و كجا مستنداتي از فتنه 88 آشكار خواهد كرد ، مستنداتي كه مطمئناً مردم ايران بي صبرانه منتظر آن هستند.

 رجانيوز / كد خبر:95133 -


دسته ها : فتنه گران
يکشنبه 19 4 1390 9:27
X