اين اتهام وارونه جلوه دادن يك واقعيت درخشان در جنبش مقاومت ايران است كه رژيم آخوندي( مثل هميشه هر سوال وانتقادي به رژيم آخوندي وصل مي شود) مذبوحانه تلاش ميكند با طرح آن ايرانيان را از نزديك شدن به سازمان مجاهدين بترساند.

  تا قبل از جنگ كويت، مجاهدين در عراق با خانواده هايشان در خانه هاي مسكوني در كنار قرارگاه هاي نظامي مي زيستند.( تجاوز رژيم صدام حسين به كويت در سال 1369 برابر با 1990 ميلادي صورت گرفت در صورتيكه طلاق هاي اجباري  و از هم پاشيده شدن خانواده ها از مهر ماه 1368 شروع شد) اما جنگ كويت و شرايط نا امن متعاقب آن، ديگر امكان زندگي خانوادگي را براي مجاهدين در عراق از بين برد. طي 10 سال تروريستهاي رژيم آخوندي 150 حمله تروريستي عليه مجاهدين صورت دادند كه ده ها كشته و صد ها مجروح برجاي گذاشته است. بخشي ازاين حملات روي خانه هاي مسكوني كه آسيب پذير تر بودند متمركز بود. از اين رو بنا بر ضرورت شرايط جنگي و براي پيشگيري از ضربات نظامي و امنيتي و براي متمركز كردن همه امكانات خود در راستاي سرنگوني رژيم آخوندي به اين نتيجه رسيدند كه ادامه زندگي مشترك خانوادگي در عراق امكان پذير نيست. اما اين اقدام را به هيچ زوجي تحميل نكردند. البته اين تصميم در شرايطي كه مجاهدين مستمرا با حملات تروريستس و هوايي و موشكي رژيم مواجه بودند، چيز عجيبي نيست، حتي سازماني مانند صليب سرخ نيز براي خدمت در مناطق جنگي و پر خطر صرفا از اعضاي مجرد استفاده مي كند. هر كس هم كه در 12 سال گذشته( 12 سال گذشته يا 14 سال گذشته!؟ ) براي پيوستن به مقاومت به عراق رفته است بر اين امر واقف بوده كه در آنجا امكان زندگي خانوادگي وجود ندارد و آگاهانه و آزادانه از اين امر استقبال ميكرده است و.....»

  در اين اطلاعيه همه چيز پنهان شده است و دليل طلاق هاي اجباري و باصطلاح انقلاب ايدئولوژيك در سال 1364 و سپس ادامه آن درمهرماه 1368،  جنگ اول خليج فارس و حمله نيروهاي ائتلاف بين المللي به عراق و شرايط نضامي و امنيتي عنوان شده است.

  بنابراين  بر اساس استدلال سازمان مجاهدين، بايد تمام فلسطيني ها بخاطر بمباران هواپيماهاي اسراييلي و شرايط نظامي و امنيتي حاكم برفلسطين از يكديگر  طلاق بگيرند!!

  كسي نيست از ايشان بپرسد  مگربمب ها و موشك هاي مورد ادعاي آقاي رجوي، آدم هاي مجرد را از متاهل تشخيص مي دادند؟ يا شايد با پيشرفت فن آوري هسته اي  در رژيم جمهوري اسلامي موشك ها و بمب هايي ساخته شده كه به آدم هاي مجرد نمي خورده است؟  و بايد براي جلو گيري از ضربات امنيتي و نظامي همه از يكديگر طلاق مي گرفتند ومجرد! مي شدند.

  اما چه شده است كه سازمان مجاهدين فلسفه انقلاب ايدئولوژيك را فراموش كرده است؟ و براي توجيه طلاق هاي اجباري و رد اتهام  مي نويسد كه افراد صليب سرخ!! هم در مناطق جنگي مجرد مي باشند.

  ضمنا سازمان مجاهدين بايد به اين سوال  پاسخ بدهد كه در اروپا و آمريكا كه ديگر شرايط جنگي مورد ادعاي آقاي رجوي وجود ندارد، پس چرا در حال حاضر در اروپا و آمريكا  نمي گذاريد همسران وشوهران با يكديگر زندگي كنند و فرزندانشان را ببيند؟ مگر در اروپا و آمريكا هم از آن موشك هايي كه فقط  به آدم هاي متاهل ميخورد، وجود دارد؟

 در ادامه اطلاعيه سازمان مجاهدين آمده است:

 « در مورد كودكان نيز در جريان جنگ كويت و بمباران هاي سنگيني كه در سراسر عراق جريان داشت و تمام اين كشور نا امن شد اولياي نگران از سازمان خواستار انتقال فرزندانشان به خارج از عراق شدند( اولياي نگران در خواست كردند يا آقاي رجوي كه بچه ها را مانعي براي نهايي كردن بحث طلاق هاي اجباري  مي دانست؟ زيرا تا قبل از فرستادن بچه ها به خارج از عراق،  پدر ها براي ديدن فرزندانشان و رعايت عادي سازي بحث طلاق براي كودكان  به خانه هايشان  ميرفتند و اين مسئله  موجب شعله ور شدن مجدد عواطف شوهران وهمسران نسبت به يكديگر ميشد و بدين ترتيب كودكان مانع و مزاحمي  براي طلاق هاي اجباري بودند و به اين دليل خط جدايي كودكان دردستور كار سازمان مجاهدين قرار گرفت ) و سازمان اين اقدام را عليرغم مشكلات اش به دلايل واضح انساني پذيرفت ، چرا كه انتقال اين همه كودك هزينه و انرژي عظيمي را مي طلبيد كه تماما به عهده مجاهدين بود به كليه افراديكه داراي فرزند بوده اند اختيار داده شد كه با كودكانشان به خارج منتقل شوند( دروغ است) و برخي نيز فرزندانشان را فرستادند در هيچ موردي سازمان در اين تصميم گيري هاي كاملا فردي و خانوادگي كوچكترين مداخله اي نكرد و....... »- مطالب داخل پرانتز وتاكيد ها از من مي باشد.

  اما چرا سازمان مجاهدين كه روزگاري افتخار خود را بحث هاي طلاق و انقلاب ايدئولوژيك مي دانست و مدعي ميشد كه بيماران هم با نسخه شفا بخش آقاي رجوي شفا پيدا كرده اند ( اطلاعيه سازمان مجاهدين به تاريخ 20 خرداد1364) هم اكنون سعي در پنهان كردن باصطلاح انقلاب ايدئولوژيك خود مي كند؟

 پاسخ اين سوال را بايد در تغيير شرايط سياسي  و استقرار جغرافيايي  بخشي از نيروهاي سازمان مجاهدين در اروپا و آمريكا  دانست.

  بطور واقعي در اروپا و آمريكا" بحث طلاق هاي اجباري و جدايي كودكان از والدين" دافعه اجتماعي زيادي بين ايرانيان خارج كشورپيدا كرده است و خانواده ها هراسان از ارتباط با سازمان مجاهدين مي باشند وبطور واقعي نگران اين مسئله هستند كه در صورت ارتباط با مجاهدين كانون گرم خانوادگي آنها از هم خواهد پاشيد و سازمان مجاهدين بخاطر سرپوش گذاشتن و خنثي كردن اين  نگراني سعي در پنهان كردن طلاق هاي گذشته و جاري سازمان از افكار عمومي دارد.

 محمد حسين سبحاني