به تعبير بعضي از اعضاي سابق سازمان ، در چنين موقعيتي رجوي كه " بدهكار " اصلي بود ناگهان " طلبكار " شد .
بسياري از اعضاي قديمي سازمان معتقدند كه از ابتداي دهه هفتاد شمسي تشكيلات ، ديگر يك سازمان نيست ، فرقه اي است در بسته ، كه نه تنها هيچ گونه رأي گيري و مشورت در آن جايي ندارد ، بلكه به شدت ضد انتخابات و نظرخواهي است ، به تمام مسائل خصوصي و فردي اعضا نظارت دارد و در آنها دخالت مي كند . پس از انقلا
البته در تئوري انقلاب ايدئولوژيك آقاي رجوي تضاد ها و تناقضات بسياري وجود دارد كه من در اين نوشته بدنبال تجزيه وتحليل آن نيستم و صرفا در اين نوشته مي خواهم به لحاظ تاريخي و گذرا به وقايع باصطلاح انقلاب ايدئولوژيك بپردازم تا به هدف اين مقاله برسم، اميدوارم در آينده فرصـت كنم تا خاطرات خود را در اين زمينه تدوين كنم و انگيزه هاي آقاي رجوي از طلاق هاي اجباري در سازمان را بطور مشروح بي
براي اولين بار در اسفند ماه 1363 بود كه سازمان مجاهدين بطور علني از طلاق و جدايي مريم عضدانلو و مهدي ابريشم چي و سپس ازدواج فوري مريم عضدانلو با مسعود رجوي تحت عنوان باصطلاح ”انقلاب ايدئولوژيك" ياد كرد.
البته پروسه شكل گيري آن چند ماه قبل از اين تاريخ با انتصاب مريم عضدانلو به عنوان هم رديف مسئول اول سازمان مجاهدين و ارتقا يك شبه تشكيلاتي وي از سوي مسعود رجوي آ
سازمان وجود هسته خانواده در درون تشكيلات را نقطه جدايي روابط تشكيلاتي اعضا با سازمان مي دانست .
سازمان از نخست با مسئله خانواده درگير بوده است . پيش از آغاز فاز نظامي در خرداد ماه 1360 نيز روابط ناسالم تشكيلاتي بر امر ازدواج و خانواده سيطره داشته است . در دي ماه 1359 نويسندگان روند جدايي ، ضمن بيان انتقادات خود به سازمان و روابط حاكم بر آن ، اينگونه تصريح داشتند :
" در اين نظام
دليل اين عقيم بودن و ناكارآمدي هر چه كه مي خواهد باشد، خواه آنگونه كه برخي اعتقاد دارند به علت امتناع رهبري مجاهدين از پذيرش اشتباهات و سياست هاي نابخردانه و عدم تغيير آن باشد و خواه آنگونه كه برخي ديگر معتقدند يعني خيانت، به كارگيري روشهاي جنايتكارانه و شيادي اين گروه باشد، در اصل موضوع فرقي نمي كند، آنچه كه در حال حاضر به نام گروه تروريستي مجاهدين وجود دارد يك گروه ورشكسته و مضمحل شده است كه بيش
اين اتهام وارونه جلوه دادن يك واقعيت درخشان در جنبش مقاومت ايران است كه رژيم آخوندي( مثل هميشه هر سوال وانتقادي به رژيم آخوندي وصل مي شود) مذبوحانه تلاش ميكند با طرح آن ايرانيان را از نزديك شدن به سازمان مجاهدين بترساند.
تا قبل از جنگ كويت، مجاهدين در عراق با خانواده هايشان در خانه هاي مسكوني در كنار قرارگاه هاي نظامي مي زيستند.( تجاوز رژيم صدام حسين به كويت در سال 1369 برابر با 1990
" من قلب ميخواهم، عقل نمي خواهم".
آقاي رجوي با انقلاب ايدئولوژيك شعور فرد را مي گرفت و بجاي آن شور و احساس تزريق ميكرد ، كه البته بعد ها همين اصل و جوهر را در سياست جذب نيروهاي جديد نيز به كار گرفت و عملا جذب عناصر دانشجو و يا افراد تحصيل كرده و اهالي تهران و شهر هاي بزرگ را به دليل داشتن پتانسيل پرسشگري و آگاهي هاي سياسي اجتماعي بيشتر در دستور كار قرار نمي گرفت .
م
در 19 اسفند 63 اعلان ازدواج غير مترقبه و حيرت انگيز نفر اول گروهك منافقين (رجوي) با همسر فرد دوم اين گروهك (ابريشمچي) توجه بسياري را به اين حادثه معطوف ساخت، مركزيت اين گروهك تروريستي در بيانيه خود كوشيد تا اعضا و هواداران را براي جا انداختن شكل نوين رهبري آماده سازد.
به گزارش خبرگزاري فارس، گروهك تروريستي منافقين كه در سال 1344 با هدف سرنگوني رژيم وابسته پهلوي و مقابله با امپرياليسم جهاني به رهب
طلاق و انقلاب ايدئولوژيك! بعد از سرنگوني صدام حسين (1)
براي اولين بار دراسفند ماه 1363 بود كه سازمان مجاهدين بطور علني از طلاق و جدايي مريم عضدانلو و مهدي ابريشم چي و سپس ازدواج فوري مريم عضدانلو با مسعود رجوي تحت عنوان باصطلاح انقلاب ايدئولوژيك" ياد كرد.
البته پروسه شكل گيري آن چند ماه قبل از اين تاريخ با انتصاب مريم عضدانل