سلام بابا
خوبي؟ اميدوارم حالت خوب باشه.
بابا 2 ساله بودم كه در جنگ اسير صدام شدي، چند ماه بعد اسير مسعود رجوي شدي. بابا قبل از اسير شدنت كلي خاطره با يه عالمه عكس هاي قشنگ از خودت براي من و كل خانواده به جاي گذاشتي . علاقه و محبت و مهرباني ات به خانواده مان با عكس هايي كه گرفتي را از بچگي تا الان با تمام وجودم احساس مي كنم . بابا جاي خالي ات را هميشه در زندگي ام از بچگي تا الان كه بزرگ شدم احساس
رضا جان سلام !
يك سلام گرم ، سلام آتش خاطره هاست، پذيرا باش گر چه در ميان ما فاصله هاست .
برادر عزيزم آخرين نگاهت را كه غم دوري و محبت و التماس دعا بود را هرگز از ياد نخواهم برد و اكنون از آن به بعد تا كنون در دروازه هاي شهر به انتظار تو نشسته ام ولي تو هنوز باز نگشته اي . رضا جان اميدوارم هر كجا كه هستي سالم باشي . اگر مي خواهي از احوال ما جويا شوي . ما نيز خوب و سلامت هستيم و هيچ غمي
سميع ناظري ازجمله اسراي دربند فرقه رجوي است . وي هنگام انجام وظيفه درخدمت سربازي براي وطن به اسارت دشمن بعثي درمي آيد. بستگانش چشم به دردوخته بودند كه بسان ساير اسراي جنگي درلباس آزاده به وطن بازگردد . گويي سرنوشتش طورديگري رقم خورد وبي آنكه بخواهد و بفهمد به اسارت ديگري گرفتار مي شود و پس از آن غم سنگيني در دل خانواده اش خصوصا همسر و تنها فرزند دلاورش آقا نيما مستولي ميشود .
همين چندي پيش نامه س
سلام به برادر عزيزم محمد رضا قدس
اميدوارم سلام گرم و پُر مهر مرا از كنار مرقد آقا امام رضا ( ع ) پذيرا باشي .
رضا جانم، برادري كه سال ها چشم انتظار و عاشق ديدارت هستيم . خدا شاهد است كه من هر زمان توفيق زيارت يكي از ائمه يا فرزندان شان را داشتم به ياد تو و ديگر بچه هاي ايراني و حتي خانواده هايي كه ماه ها پشت درب اشرف، چه در گرماي داغ عراق و چه در سرماي سوزان زمستان تحصن كرده اند و منتظر
حضور داداش خوب و مهربانم كه چندين سال است كه همديگر را نديده ايم . حتي براي چند دقيقه هم با هم تلفني صحبت نكرديم. واقعا طاقت مي خواهد اين همه دوري و بي خبري از برادر . مجددا سلام . برادرم حسن جان تا بحال از طريق صليب سرخ چندين نامه براي شما ارسال كردم اطلاعي ندارم كه بدست شما رسيده يا خير ولي خب تا بحال هم هيچ جوابي از شما دريافت نكرده ام . از اين بابت نگران حال شما هستم . مجددا در يك فرصت