"مي خواهم فرار كنم اما مي ترسم" موضوع نامه اي بود كه 17 سال قبل به دستم رسيد. نامه از يك زن مجاهد خلق بود كه مسعود رجوي بنا به وعده اي كه طي دوران انقلاب ايدئولوژيك به وي داده بود تا در ازاي از دست دادن همسر و فرزند، به رده و تانك و تحت مسئول خواهد رسيد، ولي بعد از دو سال، زير قولش زد و او را به هلند فرستاد و آن زن از فرصت استفاده كرد تا از خانواده اش كمك بخواهد و به آنان بنويسد كه، مي خواهم فرار
شكنجه هاي مرسوم و قتل هاي مشكوك در فرقه رجوي
فرد ناراضي و منتقد به سازمان، در نهايت كارش به بازجويي، دادگاه، انفرادي و ضرب و شتم كشيده مي شود. البته كه اين نوع برخورد سازمان با افراد خواستار جدايي، اسمش اصلاً شكنجه نيست! در سطور زير، برخي از برخوردهاي ناخوشايند گروه ويژه ضربت بخش قضايي سازمان مجاهدين را با افراد منتقد و خواستار جدايي درج مي كنيم و قضاوت را به عهده ي خوانند
آزار و اذيت فوق العاده در فرقه
يك بار، زماني كه براي سخنراني در "مجلس اعيان بريتانيا" دعوت شده بودم، در فرودگاه لندن بازداشت شدم، زيرا كه فرد مزاحمي به مقامات گمرك اطلاع داده بود كه من يك تروريست ارتش جمهوري خواه ايرلند (IRA) هستم! موضوع خيلي زود حل و فصل شد، ولي شايد اين نمونه تصويري از نوع زندگي كساني كه سعي ميكنند عموم مردم را در خصوص فرقهها مطلع نمايند، به دست بدهد.
ز
شست و شوي مغزي ساكنان اشرف
يكي از اعضاي سابق گروه تروريستي مجاهدين به العالم گفت، مسئولان اين گروه با شست و شوي مغزي اعضاي خود در اردوگاه اشرف در عراق آنها را از محيط خارج از اين اردوگاه مي ترسانند.
گزارش گروه اخبار صوتي و تصويري ايرنا به نقل از پايگاه اينترنتي العالم حاكي است، "بتول سلطاني" دوشنبه شب به العالم گفت: من از مدت هاي مديد، بر اين باور بوده ام كه مسئولان گروه تروريستي