دسته
فیدها
آدرس جديد نويد رهايي در تبيان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 765695
تعداد نوشته ها : 562
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
GraphistThem226

حمله به مجاهدين يا سربازان عراقي؟

كساني را كه در اين حمله ها حضور داشتند و كشته و زخمي شدند، يك عده شان بر اثر مغزشويي 20 الي 30 ساله فكر مي كردند كه حق با سازمان است. يك عده شان نيز بطور يقين افراد ناراضي بودند كه سازمان طبق شناختي كه از آن دارم، آنها را به اين رودررويي آورده است. يعني چه بسا افرادي كه در اين درگيري كشته يا زخمي شدند حتي افراد منتقد و ناراضي مي توانند باشند. جالب اين است كه حتي يك نفر از افراد شاخص سازمان ، اعضاي شوراي مركزي و رهبري به جاي خود ، در اين كشته ها و زخمي ها وجود ندارند.

يك بار ديگر مجاهدين خلق سوژه اي يافتند كه بتوانند بوسيله آن خودشان را مطرح نموده و مظلوم نمايي كنند. در روز 19 فروردين كه مجاهدين ادعا ميكنند ارتش عراق به آنها حمله كردند بنظر من دروغي بيش نيست. مجاهدين هميشه و در همه صحبت ها و سخنراني ها ميگفتند كه نمي گذارند كسي وارد شهر من درآوردي شان بشوند. هميشه از آمريكا بخاطر سپردن حفاظت كمپ اشرف به عراقي ها گله مي كردند. اگر اين مقدار ناچيز زمين يك شهر است ، پس ورود افراد عراقي و نصب محل حفاظت و ورود و خروج آن حق مسلم طرف عراقي است چون به هر حال اين زمين در خاك عراق قرار دارد.

طبق گفته طرف عراقي شروع كننده دعوا خود مجاهدين بودند كه هميشه با تير و كمان به طرف سربازان عراقي سنگ پرتاب مي كردند و آنها را مجروح مي كردند. آنطور كه من در تلويزيون خود مجاهدين ديدم، اين افراد مجاهدين بودند كه با لباس فرم نظامي و كلاه خود در صحنه حضور داشتند و به طرف ماشين ها و لودر عراقي حركت مي كردند و خودشان را جلوي ماشين و لودر مي انداختند و اين عراقي ها بودند كه از دست مجاهدين فرار مي كردند. تيراندازي هايي كه صورت گرفت ممكن است بعضي از طرف عراقي ها باشد كه به خاطر دفاع از خود اين كار را كرده باشند و بعضي ها هم از طرف خود مجاهدين. اگر مجاهدين آنطور كه مي گويند به آنها حمله شده پس چطور افرادشان آماده با لباس نظامي و شال گردن هاي عربي و كلاه خود حضور داشتند؟ اين نشان دهنده طراحي قبلي از طرف مجاهدين براي حمله مي باشد.

البته مجاهدين مي گويند كه كشورهايي مثل اسپانيا ، بلژيك و ديگر افراد و دولت هاي غربي اين حمله را محكوم كردند و از عراق خوستند كه از دست زدن به حمله و هجوم خودداري كنند ( نقل به مضمون ) . ولي طرف عراقي همانطور كه گفته اگر غربي ها دلشان به حال مجاهدين مي سوزد مي توانند آنها را به كشور خودشان جاي دهند ( نقل به مضمون) ، البته عقيده من هم همين است . چرا بعضي از افراد كشورهاي اروپايي و غربي حرف مفت مي زنند و از جيب خليفه مي بخشند اگر راست مي گويند خودشان در حق مجاهدين لطفي بكنند.

كساني را كه در اين حمله ها حضور داشتند و كشته و زخمي شدند، يك عده شان بر اثر مغزشويي 20 الي 30 ساله فكر مي كردند كه حق با سازمان است. يك عده شان نيز بطور يقين افراد ناراضي بودند كه سازمان طبق شناختي كه از آن دارم، آنها را به اين رودررويي آورده است. يعني چه بسا افرادي كه در اين درگيري كشته يا زخمي شدند حتي افراد منتقد و ناراضي مي توانند باشند.

جالب اين است كه حتي يك نفر از افراد شاخص سازمان ، اعضاي شوراي مركزي و رهبري به جاي خود ، در اين كشته ها و زخمي ها وجود ندارند. سالهاست كه رهبر ترسو و بزدلشان يعني رجوي خائن، به بيغوله ها پناه برده و گم و گور شده است. زن جاه طلب و ياوه گوي او يعني مريم رجوي نيز خود را در پناه غربي ها جا داده و در حال خودفروشي سياسي مي باشد.

رهبران حاضر در اشرف يعني آدم هايي مثل عباس داوري، مژگان پارسايي، صديقه حسيني و ديگر افراد مفت خور و راحت طلب رهبري مثل ترسوهاي بزدل همچون رهبرشان به سوراخ موش خزيدند. بنابراين فقط به بيچاره هاي دست پايين و دختران و پسران جوان بي تجربه و بريده از زندگي كه به بهانه ديدن پدر و مادرشان به عراق برده اند در اين درگيري حضور داشته باشند و خودشان را سپر بلاي سازمان بكنند.

لازم به يادآوري است كه مريم رجوي در صحبت هايش گفته بود كه مسعود رجوي به زهير ذاكري كلت هديه داده است. ابتدا داستان را از طرف خودش و به نقل از سايت سازمان مجاهدين بخوانيد:

و درود بر گوهران بي‌بديل، حنيف كفايي، علي‌اكبر مددزاده، مسعود حاجي‌لويي، غلام تلغري، مرتضي بهشتي و زهير، زهير ذاكري را مي‌گويم، پسر دلير كاك صالح، ابراهيم ذاكري، نسل سوم از شهداي خانواده ذاكري. كاك صالح و مادرش و حالا هم پسر قهرمانش...

وقتي در جنگ كويت بچه‌ها را به خارجه مي‌فرستاديم... هركار كه كرديم او نرفت. آن زمان ۱۴-۱۵ سال داشت...

چون قرار بود همه بچه‌ها بروند تا كسي در معرض بمبارانهاي شبانه روزي در بغداد نباشد، پدرش مثل بقيه رفته بود با او خداحافظي كند. اما زهير سوار اتوبوس نشده و با پدرش بحث و جدل كرده بود و گفت نمي‌روم هر كاري بكني، نمي‌روم...

اصرارهاي پدرش فايده نكرد. شب در زير بمبارانها نشست داشتيم... كاك صالح هم آمد. در وسط بمباران، مسعود از مسئولان كار پرسيد بچه‌ها چه شدند؟ آنها را فرستاديد؟

گفتند بله، بچه‌هاي خردسال و شيرخوار رفتند. البته در مسير آنان خطرات زيادي وجود داشت. كاك صالح هم گفت هر كار كردم زهير نرفت، فردا بايد بروم و با او دعوا كنم...

مسعود گفت هيچ نيازي به اين كار نيست، وقتي خودش نمي‌خواهد برود چرا مي‌خواهي او را مجبور كني، بعد سلاح كمري خودش را باز كرد و به كاك صالح داد كه به زهير بدهد و گفت پيشاني او را از طرف من ببوس و در آغوش بگير و كمري مرا هم به او بده.

اولا اين يك اعتراف بزرگ از سوي مريم رجوي است كه كودكان را مسلح مي كرده اند، نكته اي كه بارها اعضاي جداشده بيان مي كردند . مريم رجوي گفته است زهير ذاكري 14و 15 ساله بوده است درحاليكه وي 12 سال بيشتر نداشته است چرا كه ابراهيم ذاكري بعد از آزادي از زندان در سال 1358 ازدواج كرد بنابراين در بهترين حالت اين بچه بي گناه 12 ساله بيش نبوده است كه توسط مسعود رجوي مسلح شده است و بعد هم در يك پروسه مغزشوي تا مرز سي سالگي در اين زندان بوده و بعد هم قرباني شده است. گناه اين بچه هاي كوچك كه بايد درس مي خواندند و بازي مي كردند چه بوده است ؟ بنابراين مريم رجوي در سخنراني خودش با زبان بي زباني اين مسئله سواستفاده از كودكان را برملا كرده كه سازمان بچه هاي كوچك را مسلح مي كرده است. چرا كه هيچ جاي دنيا به يك بچه كلت و سلاح كشنده جايزه نمي دهند . هم اكنون من يك فرزند كوچك دارم اگر كار مثبتي انجام دهد به او وسائل مورد علاقه اش يا پول جايزه مي دهم نه اسلحه واقعي . البته جهت اطلاع خانم مريم رجوي اين جنايت و مسلح كردن كودكان را به اعتراف خودش در مسير قانوني در حال پيگيري هستم.

اين مسئله يعني كشته شدن افراد براي سازمان مجاهدين نه تنها يك عزا و مصيبت نيست بلكه يك نعمت است كه بوسيله آن بتواند باز هم خون شهيد خوري كتتد و خود را سرپانگهدارند.

بنابراين تا زماني كه سازمان خود را صاحب اين عزا معرفي مي كند از آنجايي كه مي دانم نه تنها صاحب عزا نيست بلكه قاتل فرزندان مردم است، تسليت نمي گويم فقط براي پدر و مادر كشته شده ها اظهار تاسف مي كنم.

بتول ملكي / 29 آوريل 2011


دسته ها : جداشدگان
جمعه 9 2 1390 16:8
X