در تبليغات منافقين، اخبار وقوع عملياتهاي نظامي متعددي توسط ارتش آزاديبخش اعلام ميشد كه هرگز رخ نداده بود و هيچگاه در هيچ يك از گزارشهاي نيروهاي ايران به ثبت نرسيده است.
گروهك تروريستي منافقين كه در سال 1344 با هدف سرنگوني رژيم وابسته پهلوي و مقابله با امپرياليسم جهاني به رهبري آمريكا تشكيل شد، پس از 4 دهه از اولين اقدام تروريستي عليه آمريكا و فراز و فرود تا به آنجا پيش رفت كه با تغيير كلي در ايدئولوژي خود امروز به جيره خوار آمريكا تبديل شده است.
گزارش زير شرح مفصلي از شكل گيري، فعاليتها و سرنوشت اين گروهك تروريستي است كه به همت انجمن عدالت (خانواده شهدا و جانبازان ترور) گردآوري شده و از نظر خوانندگان ميگذرد.
* تشكيل ارتش در استراتژي جديد تهاجمي صدام
در طول جنگ هشت ساله به دلايل مختلفي از جمله تحولات استراتژي و تاكتيك دو كشور و نوسانات وضعيت سياسي و نظامي، مناطقي از خاك ايران و عراق مدتي توسط ديگري تصرف و دست به دست ميشد. البته از ابتدا تا پايان جنگ، ارتش متجاوز رژيم بعث عراق كه با حمايت ابرقدرتها و ساير متحدان منطقهاي و غربي به سرزمين ايران تجاوز كرده بود، همواره قسمتهايي از خاك ايران را در تصرف خود داشته است.
در سال 66 و در واكنش به پيروزيهاي قبلي نيروهاي نظامي جمهوري اسلامي ايران، عراق با افزايش پشتيباني علني شوروي، آمريكا و اروپاي غربي استراتژي نظامي خود را تغيير داد و سازمان رزم ارتش خود را متناسب با استراتژي جديد گسترش بخشيد. انبوه سلاحهاي كشتار جمعي و تجهيزات مدرن نظامي نيز به سوي عراق سرازير شد، تا آنجا كه شتاب برنامههاي تسليحاتي عراق در آن سال "انقلاب در تأسيسات و نهاد نظامي " اين كشور خوانده شد.
تشكيل ارتش سازمان در متن استراتژي جديد "تهاجمي " ارتش صدام و در جهت اهداف و منافع نظامي و سياسي رژيم بعث عراق صورت پذيرفت.
عراق كه در سال 1359با 12 لشكر به ايران حمله كرده بود، در سال 1366 با 50 لشكر مجهز و آموزش ديده به مصاف نيروهاي جمهوري اسلامي ايران آمد كه ارتش كوچك سازمان در دل اين مجموعه بزرگ وظيفه مشاركت در برخي عمليات ايذايي و صدمه زدن به واحدهاي كوچك پراكنده نظامي ايران در مناطق مرزي را برعهده داشت و چون نيروهاي سازمان با پوشيدن لباس شبيه نيروهاي ايراني و سخن گفتن به زبان فارسي ميتوانستند عمليات فريب را در موارد زيادي اجرا كنند و تخليه اطلاعاتي سريع اسرا را به انجام برسانند، به يگان ويژهاي با تواناييها و كاركردهاي اختصاصي در ارتش عراق تبديل شدند.
* تجهيز منافقين از سوي صدام در پاسخ به شكلگيري تيپهاي معارضان عراقي در ايران
به نوشته كتاب منتشر شده از سوي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، مثلاً در مناطق جنوبي بيشترين تلاش منافقين در خطوط پدافندي ارتش ايران و با هدف گرفتن اسير و تخليه اطلاعاتي آنجا انجام ميشد.
از سوي ديگر نيروهاي مبارز عراقي با حمايت جمهوري اسلامي ايران تشكل نظامي يافته بودند و عمليات آنها در داخل خاك عراق و مناطق جنگي عليه ارتش صدام روند رو به افزايشي يافته بود. به گونهاي كه ميتوان تشكيل ارتش سازمان را از اين زوايه، واكنش و حركت انفعالي رژيم بعث در مقابل شكل گيري تيپها و لشكرهاي مبارزان عراقي تحت نظر مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق نيز محسوب كرد. البته كميت و كيفيت عملياتهاي نيروهاي مبارز عراقي به مراتب بسيار بيشتر و مؤثرتر از اقدامات سازمان بود.
به طور نمونه در طول دو ماهه مرداد و شهريور 1366اين نيروها "بيش از 120مورد عمليات تهاجمي و تدافعي و كمين در شمال عراق " انجام دادند. ارتش عراق نيز براي بهره برداريهاي اطلاعاتي و جنگ رواني در بعضي حملات پراكنده نيروهاي سازمان را به كار ميگرفت و گاه گروههايي از آنها را در برخي مناطق متصرفي خود مستقر ميكرد. تعدادي از ضربات معمول و متداول دوران جنگ را به نام سازمان ثبت ميكرد، در مواردي هم نيروهاي سازمان در عملياتهاي ايذايي عليه واحدهاي كوچك و پراكنده مناطق جنگي خود به تنهايي اقدام ميكردند كه در اين موارد هم پشتيباني لازم اطلاعاتي و لجستيكي ارتش عراق كماكان وجود داشت.
* تلاش صدام براي هويت بخشي و ابهت به منافقين
چند مورد نيز بخشي از غنائم جنگي متصرفي ارتش عراق و اسراي ايراني در اختيار سازمان قرار ميگرفت تا در تبليغات رسانهاي به نمايش گذاشته شوند و براي ارتش آزاديبخش سازمان، هويت، عظمت و ابهت فراهم سازند.
در تبليغات سازمان مانند ساير موارد تصوير به شدت اغراق شده و خلاف واقعي از عملياتهاي نظامي ارتش آزاديبخش ارائه ميشود، كه بر اساس آن اين ارتش كوچك توانسته بود دهها هزار تن از نيروهاي مسلح ايران را كشته و هزاران تن را اسير كند.
پس از تصويب قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل درباره جنگ ايران و عراق در 29 تير 1366 و عدم پذيرش فوري آن توسط ايران، ارتش عراق و سازمان، حملات نظامي خود را به شكل وسيعي افزايش دادند.
در اول مرداد 66 تعداد زيادي از نيروهاي ارتش سازمان در نيمه شب به يك پايگاه كوچك نظامي منطقه مرزي چنگوله در نزديكي شهر مهران حمله كردند كه طي آن 16تن از افراد مستقر در آن به اسارت در آمدند، اما نشريه سازمان اعلام كرد كه در عمليات مزبور 3 پايگاه سپاه منهدم شد و 78 نفر از نيروهاي آنها كشته و مجروح شدند و 16 تن به اسارت در آمدند.
* غلو در نتايج عملياتها
در ادامه عمليات نظامي ارتش عراق در منطقه ميمك و سومار در نيمه شب 3 مرداد، نيروهاي ارتش سازمان به همراه نيروهاي "فرسان " (نيروهاي محلي سازماندهي شده در ارتش عراق) و پشتيباني آتش تهيه ارتش عراق به يكي از پايگاههاي لشكر 81 زرهي باختران در منطقه عمومي سرپل ذهاب هجوم آوردند. در اين شبيخون با استفاده از عمليات فريب از 24 نفر نيروي ايراني موجود 20 نفر اسير شدند و يك نفر زخمي شد. نشريه سازمان در مورد نتايج اين عمليات اعلام كرد كه 8 پايگاه ارتش را منهدم ساخته و تلفات نيروهاي ايران 21 اسير و 67 كشته و مجروح بوده است.
به گزارش سازمان در عمليات مورخ 9 مرداد به 9 پايگاه سپاه در منطقه گيلانغرب تهاجم شد كه طي آن 76 نفر از نيروهاي ايران كشته و 75 تن مجروح شدند و 3 نفر هم به اسارت در آمدند. در حاليكه بنا به گزارش محرمانه حفاظت اطلاعات سپاه در همان زمان اين حمله كه در موقعيت تيپ 59 مسلم بن عقيل سپاه انجام گرفت با مقاومت شديد نيروهاي خودي رو به رو شد. در اين حمله 12تن از نيروهاي خودي شهيد و 20 تن ديگر مجروح شدند.
در تاريخ 26 مرداد تعدادي از نيروهاي ارتش سازمان با كمين در سر راه نيروهاي ارتش در نوار مرزي "سورن " از توابع شهر بانه چهار تن از نيروهاي ايران را شهيد و 3 تن را زخمي كردند و 13 تن را نيز به اسارت درآوردند، اما نشريه سازمان اين اقدام را نبرد پيروزمند گلوگاه استراتژيك سورن ناميد و تلفات نيروهاي ايران را 14نفر اسير و 140نفر كشته و مجروح برشمرد.
در تاريخ 31 مرداد ارتش سازمان به دو پايگاه ارتش جمهوري اسلامي ايران در منطقه سردشت حمله كرد. در اين حمله 3 تن شهيد و 4 تن زخمي شدند و 10 تن به اسارت در آمدند. آمار اعلام شده سازمان درباره تلفات ايران در اين تهاجم 110 نفر كشته و مجروح و 11 تن اسير بود.
به گزارش سازمان در عمليات تهاجمي عليه 3 پايگاه ايران در منطقه موسيان و دهلران در تاريخ 11شهريور113نفر از نيروهاي ايران كشته و 16 تن اسير شدند. گزارش محرمانه نظامي ايران در آن زمان نشان ميدهد كه «نزديك به 300 تن از افراد سازمان مجاهدين خلق از حدود ساعت 22 با پشتيباني آتش توپخانه عراق پايگاه گردان 205 ژاندارمري را در منطقه از توابع دهلران در شرق مهران مورد حمله قرار دادند، چند تن از نيروهاي پايگاه به شهادت رسيدند و 16 تن اسير شدند و در روز 12 شهريور به يك پايگاه نظامي در سقز حمله كردند كه اين حمله دفع شد و مهاجمان با دادن 5 كشته مجبور به عقب نشيني شدند.
در نيمه شب 31 شهريور "يكي از پايگاههاي مرزي سپاه پاسداران در منطقه مهران هدف حمله غافلگيرانه اعضاي سازمان مجاهدين خلق قرار گرفت. 8 تن از نيروهاي خودي شهيد، تعدادي زخمي و 18 تن نيز اسير شدند. قرارگاه نيروي زميني جنوب در گزارشي عامل غافلگير شدن نيروهاي خودي را وجود يك فرد نفوذي اعلام كرد كه قبلاً به عنوان پاسدار وظيفه مسئوليت سنگر كمين را به عهده داشت.
سازمان اين عمليات را "پيروزي درخشان " ناميد و تلفات وارده به نيروهاي ايران را به همين ترتيب ظاهراً براي كساني كه در آمار و ارقام شگفت عملياتهاي نظامي ارتش سازمان شك و ترديد داشتند، نيز جز قبول دعوت سازمان و رفتن به عراق و مشاهده از نزديك راه ديگري وجود
نداشت.
* اعلام موفقيت در عملياتهايي كه هيچگاه صورت نگرفته بود
در تبليغات سازمان، اخبار وقوع عملياتهاي نظامي متعددي توسط ارتش آزاديبخش اعلام ميشد كه هرگز رخ نداده بود و هيچگاه در هيچ يك از گزارشهاي نيروهاي ايران به ثبت نرسيده است. در پايان سال 66 سازمان بيلان كار ارتش خود را به اين شرح اعلام كرد: 99 رشته عمليات و
وارد كردن 9300 تن تلفات به نيروهاي ايراني و گرفتن 860 تن اسير.
مجموع گزارشهاي نيروهاي نظامي در سال 66 نشان ميدهد كه از تير تا دي ماه 66 ارتش سازمان كمتر از 40 مورد عمليات انجام داده بود و تلفات وارده به نيروهاي ايران نيز كمتر از يك صدم آمار اعلامي سازمان بوده است.
پس از عمليات سازمان در منطقه جنوب، 3 ماهه زمستان 1366 دوره توقف عملياتهاي ارتش سازمان است. در اين مدت سازمان به شناسايي، جمع آوري، آموزش، تبليغ و برنامهريزي پرداخت و گاهي براي شناسايي در جدار مرز به درگيري پراكنده ميپرداخت. شواهد و قراين نشان ميدهد كه در اين دوره توقف در چارچوب آماده سازي و طراحي عمليات بازپسگيري فاو توسط ارتش عراق براي بهار 1367 سازمان قصد آموزش نظامي كافي و سازماندهي و نقل و انتقال نيرو و ارتقاي توان نظامي خويش داشته است. همچنين در اين راستا بايد توجه داشت:
تبليغات سازمان در اين دوره كاملاً فعال و حول محور براندازي مسلحانه نظامي ادامه داشت.
* آخرين حركتهاي نمادين همبستگي
در يك چرخش غيرمنتظره و عجيب از اوايل سال72 سازمان و شوراي ملي مقاومت و به عبارت دقيقتر مسعود رجوي و همسرش نمادهاي سوسياليستي و شبه ماركسيستي همچون داس و سندان (به جاي چكش) و شعارها و فريادهاي صرفاً ايدئولوژيك را به كناري گذاشتند و نمادهاي ملي و وطني آن هم از نوع شبه سلطنتي آن را مطرح كردند. يكي دو ماه بعد از اين چرخش، مريم رجوي به عنوان رئيس جمهور منتخب شوراي ملي مقاومت اعلام و از عراق به فرانسه اعزام شد. اين دگرگوني پاسخي ديگر به بحرانهاي مكرر در داخل تشكيلات بود و از قضا وجود اختلاف ارزشي و بنيادين بين اين دگرگوني با آنچه در گذشته عنوان ميشد، نشانگر اين واقعيت بود كه بحران مبتلا به سازمان فوقالعاده حاد و ريشهاي بوده است. مراحل اين چرخش فهرست وار بدين قرار است: طرح و تأكيد روي "پرچم سه رنگ " ايران همراه با "شير و خورشيد " با توجيه فراگير شدن وحدت مبارزاتي حتي بين اپوزيسيون سلطنت طلب؛ پخش مكرر و رسميت بخشيدن به سرود "اي ايران " باز در جهت نشان دادن عِرق ملي و ايران دوستي به جاي اينترناسيوناليسم نهفته در ايدئولوژي مجاهدين خلق؛ برگزاري كنسرتهاي موسيقي توسط خوانندگان معروف زمان شاه به منظور زدودن انتساب دگماتيسم و سختگيري مذهبي از ساحت مجاهدين خلق؛ و مهمتر از همه انتخاب و اعلام رياست جمهوري همسر رجوي در جهت اثبات نقش مهم زن در سازمان و نيز جمهوري خواه بودن تشكيلات تحت فرماندهي وي.
ادامه دارد...
خبرگزاري فارس