... شكي نيست كه افلاس و ورشكستگي باند تروريست رجوي، حاصل خيانتها و خطاهاي دراز و كوتاه مدت رهبري مجاهدين در همدستي با صدام، جاسوسي عليه ايران و خدمت به پنتاگونيستها است، اما التماس و درخواستهاي رقت انگيز و بست نشيني بيهوده ي آنان در واشنگتن قطعاً نتيجه ي شكست سياست صهيونيستها براي تشويق آمريكا به حمله نظامي به كشورمان است. در اين زمان كه مردم مصر نمايندگان اين رژيم را به نشانه ي نفرت مردم منطقه از اسرائيل با خواري از كشورشان بيرون مي اندازند، گروه تروريستي مجاهدين بايستي كه تاوان هم خطي با صهيونيستها را با نابودي تشكيلاتش در عراق بپردازد ...

ايران ديدبان، چهاردهم سپتامبر 2011

به سمت بحران هدايت كردن ِ روابط آمريكا و ايران و تحريك آمريكا براي حمله نظامي به كشورمان با سناريوهاي گوناگون، اولويت ِ اول سياستهاي رژيم اشغالگر فلسطين و عواملش در طول 10 سال گذشته بوده است.

 گروه تروريستي مجاهدين از جمله عوامل اجرايي اين سياست است كه وظيفه ي به راه انداختن جنگ تبليغاتي و سياسي عليه كشورمان را بر عهده دارد و به خصوص در جريان موضوع فعاليتهاي هسته اي ايران فرصت مناسبي در اختيار داشت تا به اين وظيفه عمل نمايد.

 اين سياست به دلائل گوناگون و به مهمترين دليل يعني ايستادگي حماسي مردم ايران در برابر تهديدات نئوكانهاي حاكم بر كاخ سفيد مضمحل شد و با پيروزي اوباما كه رقيب كانديداي مورد حمايت لابي صهيونيستي بود به تقلاي نااميدانه يي از سوي جريانات ضد ايراني از جمله مجاهدين تبديل شد.

 در حال حاضر اقتدار نظامي ايران و تغيير سياستهاي آمريكا به هر چه ناممكن تر شدن احتمال حمله نظامي به كشورمان منجر شده است وبه همين دليل لابي صهيونيستي و كليه ي نيروهاي ضدايراني با انتقادهاي مكرر از سياست اوباما در قبال ايران، يأس خود را از تحقق اين خواسته نشان مي دهند.

 در اين ميان وضعيت رقت بار ِباند به گل مانده ي رجوي از همه مضحك تر است؛ رهبر عقيدتي آنان كه حمله نظامي به ايران را در پايان سال 2008 قطعي و در مقام يك سياستمدارِ همه چيز دان ! پيش بيني كرد كه در آن سال سرنوشت حكومت ايران تعيين و سرنگوني حتمي خواهد بود، اكنون فرمان آويزان شدن به كاخ سفيد را صادر كرده است و اين خواسته را مطرح مي سازد كه اگر آمريكا نمي خواهد به ايران حمله كند لااقل با خارج ساختن نام مجاهدين از ليست گروههاي تروريستي يك پيام خشن براي ايران ارسال كند.

 مدتي است كه حتي اسرائيلي ها هم فهميده اند كه دغدغه ي مجاهدين پيش بردن خط آنها نيست، بلكه نجات خودشان از منجلابي است كه در عراق براي خود به وجود آورده اند.

 فلاكت رهبري مجاهدين براي حفظ تشكيلات ِ به بن بست رسيده شان به آنجا رسيده است كه از با پشت سرگذاشتن دوران رجز خواني زير چتر حمايتي پنتاگون براي دولت عراق و التماس و درخواست از مقامات آمريكايي ها براي بر عهده گرفتن حضانتشان، اكنون با هر رويدادي چون بيد مي لرزند و اختيار از كف مي دهند.

 بيم و هراس و روحيه باختگي كه معمولاً رهبري مجاهدين مي كوشد آن را پنهان دارد، اكنون آنچنان به اوج رسيده است كه حتي وابستگين و منتسبين به باند رجوي آن را آشكارا جار مي زنند، به عنوان نمونه در واكنش به آزادي دو آمريكايي زنداني در ايران، با ضجه و ناله دولتمردان آمريكا را قسم مي دهند كه مبادا معامله ي پشت پرده اي با ايران بر سر مجاهدين بشود:

 " اميدوارم كه دولت و وزارت امور خارجه آمريكا، سياست ورزي كه تا بيني خود ـ كه فقط منافع خودشان ـ را ميبيند را به كنار گذاشته باشند، و عدالت را فداي سياست ورزي و منافعشان نكنند!!! و در پي معامله كثيفي را كه با ايران دارند، حقوق مجاهدين را زير پا نگذارند، و جان، زندگي و وضعيت حقوقي مجاهدين شهر اشرف را با سياست ورزي خود به خاك و خون نكشند. " *

 شكي نيست كه افلاس و ورشكستگي باند تروريست رجوي، حاصل خيانتها و خطاهاي دراز و كوتاه مدت رهبري مجاهدين در همدستي با صدام، جاسوسي عليه ايران و خدمت به پنتاگونيستها است، اما التماس و درخواستهاي رقت انگيز و بست نشيني بيهوده ي آنان در واشنگتن قطعاً نتيجه ي شكست سياست صهيونيستها براي تشويق آمريكا به حمله نظامي به كشورمان است.

 در اين زمان كه مردم مصر نمايندگان اين رژيم را به نشانه ي نفرت مردم منطقه از اسرائيل با خواري از كشورشان بيرون مي اندازند، گروه تروريستي مجاهدين بايستي كه تاوان هم خطي با صهيونيستها را با نابودي تشكيلاتش در عراق بپردازد.

 ____________________

 *نرگس شايسته - رابطه ليست تروريستي و آزادي دو زنداني آمريكايي

همچنين: