دسته
فیدها
آدرس جديد نويد رهايي در تبيان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 762785
تعداد نوشته ها : 562
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
GraphistThem226

گوش كردن و بخصوص داشتن راديو در سازمان جرم محصوب ميشود جرمي كه بعضا به زنداني كردن فرد مي انجامد. در آخرين مقري كه من بودم "مركز 14" فقط يك نفر بطور رسمي راديو داشت آن هم پيرمردي بود 75 ساله راديوي كه او داشت بسيار كهنه و ضعيف بود و تقريبا هفته اي دو بار من و يا يكي از نفرات اين راديو را تعمير…

 كلمه سانسور يك كلمه فرانسوي است معمولا توسط دولتها براي ايجاد ثبات و تعادل و خيلي مواقع براي تفتيش عقايد و سركوب استفاده ميشود، عموما اين كار با حذف كلمه يا مطلب يا حذف كل موضوع انجام ميشود. اما در فرقه مجاهدين با پديده جديدي از سانسور روبرو هستيم تركيب عجيبي كه نميتوان نمونه آن را در هيچ ديكتاتوري ديگري پيدا كرد، با تركيب 5 نوع از سانسور مدل جديدي را ارائه كرده اند البته بايد به مسعود رجوي بخاطر تعهدش در قبال حرفي كه زد تحسين گفت او گفته بود كه مجاهدين يك انقلاب نوين هستند و همه چيزشان با بقيه فرق دارد و حرف جديدي دارند و انصافا در رابطه با سانسور و سركوب حرف جديدي زده و حداقل در اين رابطه روي حرفش بوده.

 1. قطع كردن تمام رسانه هاي خبري به روي افراد موجود در زندان اشرف:

 ز روزي كه وارد سازمان شدم يك چيز را خيلي خوب فهميدم، درون اين فرقه و اين باند مخوف مافيايي هرگز نبايد حرفي از روزنامه، تلوزيون، راديو و اينترنت زد اين رسانه ها "مرز سرخ" است و نبايد نزديك آن شد و الا با پديده اي به اسم "برخورد تشكيلاتي" روبرو خواهيم بود. روزنامه مجله و كتاب و هر گونه رسانه انتشاراتي در فرقه مجاهدين ممنوع بود و طي اين ساليان هرگز ما از اين نوع رسانه به چشم نديديم، چيزي كه در زندان اشرف زياد ميتوان پيدا كرد دستگاه تلوزيون است و تقريبا تمام روز روشن است، بخصوص كه در سال 2009 تلوزيون هاي LCD وارد سالنهاي غذاخوري شد. اما كاركرد اين تلوزيون چيست فقط "مغز شويي و مغز شويي و مغزشويي" بجز برنامه "سيماي آزادي" (كه بعدا به آن خواهيم پرداخت) وسيله اصلي مغزشويي و انحراف افكار و توجهات است پخش مستمر سخنرانيها و نشستهاي رجوي ها و سران مجاهدين مورد استفاده قرار ميگيرد. اين كار براي مغزشويي و مسموم كردن روح و افكار زندانيان در زنجير اشرف بكار ميرود.

 سال 2003 قرار شد كه تلوزيون CNN به مدت يك ساعت بطور مستقيم در سالن غذا خوري پخش شود (بايد يادآوري بكنم كه بعد از سال 2003 به دليل فشارهاي داخلي و ترك خوردن ديوارهاي سركوب زندان اشرف فرقه مجاهدين مجبور شد يكسري تغييرات در درون تشكيلات دست بزند ولي چون ديد اين تغيير دارد رگ و ريشه تشكيلات را از هم ميباشاند آن را سريع جمع كرد)، مسئوليت پخش اين برنامه در سالن غذا خوري با من بود حدود يك هفته اين كار ادامه پيدا كرد و بعد از آن قطع شد طي اين يك هفته كه از ساعت 1330 (1.30 بعداظهر) شروع ميشد و ساعت 1430 تمام ميشد يعني يك ساعت تنها كسي كه در سالن بود من بودم كه ميبايست ميماندم و كساني كه آن روز مسئولت توزيع غذا و جمع آوري را داشتند چون ظهر تابستان عراق بسيار گرم بود و اين يك ساعت تنها زماني بود كه افراد فرصت استراحت داشتند پس كسي براي ديدن نميماند. و اما طي اين يك هفته دو يا سه بار من موفق شدم كه اين برنامه را پخش بكنم ميدانيد كه در عراق برق وجود ندارد و برق اشرف توسط ژنراتورها تامين ميشود لذا بطور سيستماتيك برق سالن غذاخوري قطع ميشد كه امكان پخش اين كانال وجود نداشته باشد. بعدها هروقت كه صحبت اخبار ميشد سران فرقه مجاهدين ميگفت كه ما حتي تلوزيون CNN را بطور مستقيم در سازمان پخش ميكنيم در حالي كه طي 25 سالي كه من در سازمان بودم فقط دو يا سه بار آن هم با مشكلات بسيار زياد پخش شد و از آن گذشته مگر چند نفر در سازمان زبان انگليسي را ميفهمند كه اين تلوزيون هم كمكي بكند.

 گوش كردن و بخصوص داشتن راديو در سازمان جرم محصوب ميشود جرمي كه بعضا به زنداني كردن فرد مي انجامد. در آخرين مقري كه من بودم "مركز 14" فقط يك نفر بطور رسمي راديو داشت آن هم پيرمردي بود 75 ساله راديوي كه او داشت بسيار كهنه و ضعيف بود و تقريبا هفته اي دو بار من و يا يكي از نفرات اين راديو را تعمير ميكرديم اين راديو به سختي صداي آمريكا را ميگرفت و او بخاطر داشتن همين امكان ناچيز هميشه تحت فشار بود و ضوابط سختي را برايش گذاشته بودند كه نبايد در رابطه با اخباري كه ميشنود با كسي محفل بزند و.... و خيلي وقتها مورد توهين هم قرار ميگرفت. يادم است كه "X" بخاطر داشتن مخفيانيه راديو يك هفته توي "بنگال" رفت و براي او ديگ گذاشتند و به شدت مورد برخورد قرارگرفت كه در سازمان شعبه سپاه پاسداران بازكرده است.

 اما رسانه بسيار مهم ديگر يعني "اينترنت"، هرگز نميتوانيد يك فرد در زندان اشرف را پيدا بكنيد كه با پديده اينترنت آشنايي داشته باشد همه اسمش را ميدانند ولي هيچ كس از اسيران در زندان اشرف آن را به چشم نديده و استفاده نكرد. كار من در سازمان ارتباطات بود با اينكه كار تخصصي من ارتباطات بود ولي تا زماني كه از سازمان خارج نشدم هرگز با اينترنت كار نكردم. البته يك چيزي درون زندان اشرف بود كه اسمش اينترنت بود اين به اصطلاح اينترنت شمال چند سايت بود كه مربوط به خود مجاهدين بود مثل سايت مجاهد و ايران افشاگر و ... اين اينترنت در واقع يك شبكه لوكال درون زندان اشرف بود و با بيرون از زندان هيچ ارتباطي نداشت. حتي استفاده از اين امكان هم تقريبا غير ممكن بود چون در فرقه رجوي كسي چيزي به اسم كامپيوتر شخصي نداشت، يك اتاقي بود كه به آن ميگفتند "اتاق اينترنت" تعداد بسيار كمي در حد 4 يا 5 عدد كامپيوتر (براي 150 الي 200 نفر) وجود داشت. تمام روز اين كامپيوترها البته اگر برق بود براي كارهاي مثل اجتماعي (جعل سند و آمار و ... در رابطه با مردم عراق) و يا كلاس استفاده ميشد و حدود يكساعت در روز افراد ميتوانستند از اين كامپيوترها استفاده بكنند و آن هم به دليل نبودن برق و يا نشست و ... انجام نميشد تنها فرصتي كه نفرات ميتوانستند از كامپيوتر استفاده بكنند روزهاي عصر پنجشنبه بود در حد بازي كامپيوتري براي 4 يا 5 نفر.

 موبايل و تلفن، اين يك طنر خيلي تلخي است ولي هرگز يك اسير در زندان اشرف رنگ و شكل موبايل را نديده و با اين پديده بيگانه است، وسيله اي كه حتي امروزه ميتوان در جيب هر كودكي پيدا كرد. داشتن ارتباط تلفني با خانواده تقريبا يك چيز افسانه است من به ياد ندارم كه در درون فرقه كسي وجود داشته باشد كه با خانواده اش ارتباط تلفني داشته باشد. البته ارتباط تلفني با خانواده وجود داشت ولي اين ارتباط فقط براي چاپيدن اين خانواده ها توسط فرقه مجاهدين بود، حال شرايط اين ارتباط، كسي نميتواند از سازمان درخواست ارتباط تلفني با خانواده اش داشته باشد اين ارتباط فقط توسط سران فرقه به نفرات ابلاغ ميشود فرد مربوطه ابتدا توسط يكي از سران فرقه كه مسئول اين كار است توجيح ميشود و سناريويي كه بايد با خانواده اش صحبت كند به او گفته ميشود يعني چه حرفي را بايد بزند و چه حرفي را نبايد بزند و نتيجه اين مكالمه تلفني بايد يك درآمدي براي فرقه داشته باشد از اخاذي براي پول گرفته تا آوردن نيرو به زندان اشرف. بعد از اين هفت خان رستم فرد را به محلي كه مربوط به بخش پرسنلي است ميبرند در اين محل دو اتاق وجود دارد يك اتاق كه فرد مربوطه با تلفن صحبت ميكند دو نفر از زنان به اصطلاح شوراي رهبري هم در كنارش هستند و به او ميگويند چه بگويد و چه نگويد. اتاق دوم اتاق شنود و ضبط مكالمه تلفني است. بعد از اتمام كار فرد مربوطه بايد از خودش گزارش بنويسد و خودش را به اصطلاح "شستشو" بدهد يعني عواطفي كه در اين تماس تلفني با خانواده اش بوجود آمده است را بكشد.

 2. حذف كردن بخشي از خبر:

 هميشه اين سئوال بود كه با اين همه حمايتهاي كه در دنيا از فرقه مجاهدين ميشود چرا هر روز وضع فرقه خرابتر و بيشتر تحت فشار قرار ميگيرد. يك مثال ميزنم خبري منتشر ميشود كه "فلان اسقف و يا كشيش و يا شخصيت فرهنگي و يا سياسي از وضعيت اشرف ابراز نگراني كرده و خواهان برخورد انساني با نفرات اشرف شده و خواهان رعايت حقوق آنان شده است" هر كس اين خبر را ميشنود فكر ميكند كه آن فرد از فرقه رجوي همايت كرده و خواهان بقاي زندان اشرف شده است. ولي واقعيت اين خبر اين نيست هر انساني وقتي وضعيت زندانيان اشرف را ميشنود منقلب شده و از آنان همايت ميكند و اين كار بسيار تحسين برانگيز است ولي اين تمام موضع آن شخصيت نيست فرقه آن بخشي كه مطرح شد كه زندانيان اشرف از اشرف خارج بشوند و به هركجا كه دوست دارند فرستاده شوند را منتشر نميكند. به عنوان مثال به اين خبر توجه كنيد:

 سايت مجاهدين 20/07/2011

"اسقف اعظم كانتربري با صدور بيانيه‌يي نگراني خود را در مورد وضعيت كمپ اشرف در عراق كه محل استقرار ۳۴۰۰ ايراني تبعيدي است ابراز كرد. دكتر ويليامز اعلام كرد موضوعات انساني درباره كمپ اشرف ”هم‌چنان باعث نگراني شديد بسياري در سراسر جهان است“. وي اضافه مي‌كند تمامي معتقدان به مذاهب، خشونتي را كه ساكنان اشرف با آن مواجه بوده‌اند، محكوم مي‌كنند.

اسقف اعظم كانتربري خواهان حفاظت ساكنان اشرف شد و خاطرنشان كرد: اين بسيار مهم است كه كليه دولتها همكاري كنند تا سلامت ساكنان اشرف كه در حال حاضر در سرزميني با وضعيتي نامتعين از نظر مسئوليت امنيت شان، به سرمي برند، تضمين شود."

 - ابراز نگراني اسقف در مورد وضعيت كمپ اشرف كاملا واقعي است همه انسانهاي بيدار در دنيا نگران وضعيت زندان اشرف هستند.

 - محكوم كردن خشونتي كه ساكنان اشرف با آن مواجه هستند.

 - حفاظت ساكنان اشرف

 - همكاري كليه دولتها براي سلامتي ساكنان اشرف براي تضمين زندگي زندانيان در زندان اشرف.

 اين چند محور را ميتوان به صورتي كه فرقه مجاهدين ميخواهند خواند ولي واقعيت خبر فوق نگراني هر انسان بيداري است كه خواهنان رهايي اين اسيران از زندان اشرف است. راستي چرا سران فرقه كه نگران وضعيت اشرف هستند اجازه نميدهند كه زندانيان از آنجا خارج شوند چون ديگر نه خشونتي عليه آنان خواهد بود و نه سلامتي آنان در خطر قرار خواهد گرفت. سئوال از سران فرقه رجوي چرا بيانيه اين اسقف را بطور كامل در سايت منتشر نكرده ايد و فقط بخش كوچكي از آن مطرح شده زيرا اگر تمام بيانيه منتشر بوشود واقعيت ديده ميشود و سران فرقه نميتوانند از اين خبر سود ببرند.

 وارونه جلوه دادن اخبار با حذف بخشهايي اساسي آن يك كار روتين اين فرقه است. يك مثال ديگر درون تشكيلات طوري از ارتش آمريكا صحبت ميشد كه گويا آنها هوادار سازمان هستند و اين براي من هميشه سئوال بود. تا اين كه اولين بار تعدادي آمريكايي به مقر ما آمدند و همانجا بود كه متوجه شديم نه تنها ارتش آمريكا هوادار سازمان نيست بلكه اين فرقه را يك گروه تروريستي ميداند و خواهان بسته شدن اشرف و جمع كردن اين فرقه ميباشد. اين حس در موارد بعدي قويتر شد و واقعيت اين داستان را ما به چشم خودمان ديديم.

 3. سركوب و زندان و شكنجه و بعضا حذف كساني كه اخبار واقعي را ميگويند و يا جوياي اخبار واقعي هستند:

 با همه سركوب و در دسترس نبودن رسانه هاي خبري ولي اخبار واقعي به گوش همه ميرسيد اين اخبار يا توسط خانواده ها يا افرادي كه مخفيانه راديو داشتند به هر حال به گوش نفرات ميرسيد و يا با همه تحريف و سانسور بخشهاي از اخبار را فرقه منتشر ميكرد و از روي اين اخبار ميتوانستيم كليت خبر را تحليل بكنيم.

 به عنوان مثال اوايل سال 2009 مذاكراتي بين سران فرقه با آقاي موفق الربيعي مشاور امنيت ملي صورت گرفت اين خبر با سانسور بسيار زياد بعد از اينكه تلوزيونهاي عراقي منتشر كردند توسط تلوزيون مجاهدين منتشر شد و ما توانستيم از روي همين خبر 5 دقيقه اي كل ماجرا را تحليل بكنيم كه سران فرقه در رابطه با قضيه مصلحي چه دروغ بزرگي به ما گفته اند. و اما برگردم سر اصل مطلب اين خبر توي سالن عمومي و با حضور مژگان پارسايي و صديقه حسيني يعني سران جنايتكار زندان اشرف اعلام شد و اعلام شد كه تحليل كردن سر اين خبر مرز سرخ است و كسي حق ندارد در اين رابطه با كس ديگري حرف بزند و ... .

 هميشه در سازمان اين رسم بوده كه اگر كسي خواهان راديو و يا روزنامه است با تهديد و توهين به فرد مزبور گفته ميشود كه "سازمان همه اخبار را ميگويد و در بولتن خبري ميزند راديو را براي چه ميخواهي، ميخواهي كه در درون تشكيلات شعبه سپاه پاسداران را راه اندازي بكني و ..."

 موارد بسيار زيادي است از افرادي كه بخاطر داشتن راديو زنداني شدند و به شدت مورد برخورد قرار گرفته اند و حتي براي آنها ديگ و نشست گذاشته اند. به عنوان مثال "Y" يك راديو داخل كمد لباسهايش مخفي كرده بود و بعضا راديو گوش ميكرد سران فرقه شك ميكنند و در ساعتي كه او حضور نداشت كمد او را بيرون ميريزند و نهايتا راديو را پيدا ميكنند حدود يكي دو هفته از او خبري نداشتيم تا اينكه يك روز نشست عمومي مقر گذاشتند كه "Y" را به اين نشست آوردند و بعد از توهين و تحقير او را مجبور كردند كه اعتراف بكند راديو گوش ميكرده و از اين طريق درون تشكيلات سازمان شعبه سپاه پاسداران بازكرده بود و با افراد محفل ميزد و افراد را به خروج از سازمان تشويق ميكرد. وقتي "Y" وارد سالن شد وضعيت او را ديدم فهميدم كه در اين مدت به شدت مورد اذيت و آزار قرار گرفته و كاملا رنگ پريده و ضعيف شده بود.

 من به دليل نوع كارم يك راديو سوني داشتم كه ميتوانستم با آن تمام فركانسها را چك بكنم سال 2005 سازمان دنبال بهانه اي بود كه به من گير بدهد اين وسيله را بهانه قرار داد و براي من نشست تشكيل داد و حرفشان اين بود كه مگر نميداني داشتن راديو ممنوع است و مرز سرخ و تو درون تشكيلات شعبه سپاه پاسداران راه انداختي در حالي كه همه ميدانستند اين وسيله را خود تشكيلات به من براي كارهايم داده و اين بهانه اي بيش نيست هر چند اين ترفند آنها پيش نرفت ولي به اين بهانه تمامي امكانات مرا از من گرفتند و مرا از خيلي چيزها محروم كردند. موارد اين بسيار زياد است و كسي درون اين فرقه تروريستي از حق داشتن هر گونه رسانه محروم بود و هرگونه سخن گفت و اعتراضي سركوب ميشود به همين دليل اسيران در زنجير زندان اشرف از دنياي واقعي خارج از اين زندان هيچ خبري ندارند و يا در حدي است كه اشياء براي آنها مبهم و گيج است.

 4. ايجاد شانتاژ و تهاجم مطبوعاتي به هر كس كه عليه تمايلات فرقه حرفي بزند:

 مسعود رجوي خائن از روز اول يك شعار داشت "هر كه با ما نيست بر ما است" به همين دليل از سال 1352 تا كنون هر انتقاد و هر موضع گيري به مزاج رجوي خوش نيايد دشمن محسوب شده با تمام توان بر عليه آن رسانه و يا آن فرد تهاجم ميكند و متاسفانه در بسياري موارد اين حربه كثيف او عمل ميكند البته در درون تشكيلات اين موارد راه به حذف فيزيكي و يا زندان و شكنجه ميبرد.

 از زماني كه وارد تشكيلات فرقه مجاهدين شدم در تبليغات اين فرقه شانتاژ و تهاجم مطبوعاتي خيلي عيان بود تا آنجا كه يادم است راديو آمريكا و راديو اسرائيل و ... دشمن محسوب ميشدند ولي در مواردي هم بود كه وقتي اين رسانه ها و يا افراد گزارشي و يا حرفي از اين فرقه ميزدند كه به مزاج رجوي خوش مي آمد اين خبر را در بوق و سرنا ميكردند و هميشه اين تناقض بود مكر اين رسانه ها دشمن نيستند حال چه شده. اين فرقه كثيف هرگز توان و تحمل يك انتقاد كوچك را نداشته و ندارد به همين دليل اولين كار سيستم تبليغات اين فرقه شانتاژ عليه كساني است حرفي و يا قلمي بر خلاف تمايلات آنها بزند.

 نوع ديگر اين شانتاژ گم كردن جنايتها و كثافتكاري هاي خودشان در بزرگ كردن مشابه همان جنايت بر عليه ديگران است. رجوي جنايت كار هميشه از دجاليت و شيادي خميني حرف ميزد و ميگفت كه ما نصب به دشمنانمان دروغ نميبنديم در آن اوايل كه من اين فرقه را به خوبي نميشناختم فكر ميكردم كه حرفشان درست است ولي اين رجوي خائن از هر دجالي دجال تر است و از هر شيادي شيادتر و از هر دروغگويي دروغگوتر. در رابطه با زندان ها و شكنجه گاه هاي جمهوري اسلامي خيلي كتاب منتشر شده و هر خبر تازه اي را رد بوق و سرنا ميكنند مثل داستانهاي كهريزك و ... در حالي كه مدعي ميشدند كه خودشان هرگز زندان و شكنجه ندارند تا زماني كه من به چشم خودم ديدم و از خيلي ها شنيدم (كتاب روزهاي تاريك بغداد از آقاي محمد سبحاني) اين طنر تلخ تاريخ است حتي خيلي از خود اعضاي اين فرقه كه در زندان بزرگ اشرف هستند از وجود سياه چالها و شكنجه گرها خبري ندارند.

 حال به خبر زير دقت كنيد:

 سايت مجاهد 20/07/2011

"مقاومت ايران نسبت به سرنوشت سه تن از اعضاي خانواده مجاهدان اشرف، آقاي ناصر سوداگري، همسرش طاهره پور رستم و پسرش پويان كه در روز ۱۱ارديبهشت ۹۰ توسط عوامل اطلاعات آخوندي ربوده شده‌اند، هشدار مي‌دهد. فرزند ديگر اين خانواده پيام سوداگري در اشرف به‌سر مي‌برد. بازداشتهاي خودسرانه خانواده‌هاي اشرفيان و هواداران مجاهدين واكنش هراس‌آلود رژيم پا به گور آخوندها از حمايتهاي فزاينده مردم از مجاهدان اشرف است. مقاومت ايران عموم مراجع بين‌المللي و ارگانهاي حقوق‌بشري به‌ويژه كميسر عالي حقوق‌بشر، گزارشگر ويژه‌ايران و گزارشگر دستگيريهاي خودسرانه را به اقدامي عاجل جهت پايان‌دادن به سركوب خانواده‌هاي ساكنان اشرف و آزادي عموم زندانيان سياسي فرا مي‌خواند."

 فرقه مجاهدين دلش به حال خانواده اعضاي خودش در ايران سوخته است و نگران حال و وضعيت آنها است. اميدوارم كه اين خانواده زنداني به هم برسند و در دنياي آزاد زندگي آرامي داشته باشند. ولي آيا داستان همين است نه اين خبر هر چند ناراحت كننده است ولي يك شانتاژ بزرگي است كه تبليغات فرقه راه انداخته تا حضور خانواده هاي كنار زندان اشرف را بپوشاند. دل رجوي جنايتكار به حال خانواده هاي زنداني در ايران سوخته! هرگز اين جنايتكار نه تنها دلسوزي نصبت به خانواده ها ندارد بلكه در خيلي از موارد عامل دستگيري و زنداني شدن آنها در ايران هم شده است. بايد از اين فرقه كثيف پرسيد چرا خبري از وضعيت دردناك خانواده هاي متحسن در كنار زندان اشرف منتشر نميكني. اين فقط نمونه كوچكي از اين شيادي و دجاليت رجوي هاي جنايت كار است.

 5. و پديده جديد انتشار اخبار در حجم زياد و گم كردن اخبار مهم در ميان آن:

 95% تبليغات اين فرقه اخبار است، زماني راديويي بود به نام "صداي مجاهد" 6 ساعت اين راديو برنامه داشت تمام اين 6 ساعت اخبار بود و اخبار و باز هم اخبار و تكرار و تكرار و تكرار، و تابلوهاي بزرگي كه در سالنهاي غذا خوري به نام "تابلوي بولتن خبري" اين تابلوها حدود 2*1 متر بودند و تمام اين تابلو پوشيده بود از كاغذي به نام "بولتن خبري" و نشستهاي مستمر به نام "نشست سياسي" و الان هم برنامه تلوزيوني اين فرقه به نام "سيماي آزادي" كه بايد نام اين كانال تلوزيوني را سيماي دجاليت و شيادي گذاشت. سر وعده هاي غذايي مثل نهار و شام كه نيم ساعت بود اخبار پخش ميشود اعذاب آورتر از همه وعده شام بود كه بايد تمام اين نيم ساعت را به اخبار زنده "سيماي آزادي" گوش ميكرديم و هيچ كس اجازه نداشت كه دير به سر شام بيايد و يا زود از سالن خارج شود و الا در همان سالن و سر شام مورد حسابرسي قرار ميگيرد، غذا خوردن در زندان اشرف يك شكنجه مداوم و روزانه است. تقريبا همه كساني كه در زندان اشرف هستند از پديده خبر زده شده و گريزان هستند، اين ترفند كثيف سران فرقه باعث شده است كه افراد از خبر بيزار شوند و خبرهايي كه به گوششان ميرسد توجهي نكنند، اين همان پديده جديد در سانسور است انتشار اخبار در حجم زياد و بيزار كردن افراد از خبر است.

 تبليغات فرقه يك خبر را هر چند كوچك باشد بزرگ ميكنند و در وعده هاي متمادي آن را مطرح ميكنند و روزها اين موضوع را كش ميدهند ولي يك خبر بسيار مهم را بشكلي مبهم در ميان انبوه خبرها گم ميكنند تا كسي از اين موضوع مطلع نباشد. در زندان اشرف هنگام سرو شام فقط نيم ساعت دقيق بگويم 25 دقيقه خبر گفته پخش ميوشد و مابقيه آن پخش نميشود حال به اين زمانبندي زير دقت كنيد:

 ساعت 2000 (8 شامگاه) فراخوان شام پخش ميشود كه همزمان با شروع اخبار كه داخل سالن پخش ميشود.

 چند دقيقه اول اخبار خلاصه خبر است، خلاصه خبري كه چندين دقيقه طول ميكشد و تقريبا ميشود گفت خبرهاي غير مهم هستند.

 از ساعت 2000 سرو شام شروع ميشود سف طويلي كه بعضا تا اتمام آن 10 دقيقه طول ميكشد حساب كنيد 150 الي 200 نفر بايد يكي يكي غذايشان را تحويل بگيرند و گرم كردن نانها و ....

 و همين تعداد نفر بايد ظروفشان را در محلي به نام "ظرفشويي" با دست بشويند بطور متوسط در بهترين حالت هر فرد ميتواند فقط 15 الي 20 دقيقه اخبار را گوش بكند

 محتواي اين اخبار چيست خواندن تمامي بيانيه هاي جعلي كه از شيوخ اعراب يا خارجي ها توليد شده است و يا پخش مشروح كنفرانسهاي مريم رجوي و سايرين و ... كه هيچ كدام محتوا و جنبه خبر را ندارد. دجاليت و شيادي را ببينيد 95% تبليغات اين فرقه خبر است وقتي به اين خبرها دقت ميكني ميبيني كه هيچ اثري از خبر در آن نيست سانسوري كه من تا كنون نه جايي ديدم و نه شنيده ام اين همان پديده نوين در سانسور است كه توسط رجوي هاي جنايتكار ساخته شده.

منبع : سايت ژرونده سياه

26 شهريور 90


دسته ها : افشاگري
شنبه 26 6 1390 9:23
X